شاهزاده تنهایی

من،بعضی از نوشته هایم را،با "بغض" نوشتم،لطفا با "درد" بخوانید.

شاهزاده تنهایی

من،بعضی از نوشته هایم را،با "بغض" نوشتم،لطفا با "درد" بخوانید.

پرنده ی مهاجر

شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۲۶ ق.ظ

پرنده‌ی مهاجر

بلاتکلیفم مانند آن پرنده ی مهاجری که

از دسته اش جا مونده...

کسی هم نبودنش را حتی حس هم نمی کند..

نه میتواند برود،نه میتواند برگردد..

چاره ای نیست باید...

بروم..

آنان که حتی نبودنم را...

حس هم نمی کنند...

لیاقتم را ندارند...

پس..

خودم را،رها میکنم...

رها میکنم خودم را،پرواز را...

هر چه باداباد....

زمین میخورم اما...

خودم را از آنان دریغ میکنم...

شاید روزی،جایی....

برای نبودم...

حسرت بخورند.


Amir-lonelyprince

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی